
با آمدن اسلام به ایران، اساطیر سامی با اساطیر ایرانی اندر آمیخت. حتی پارهای ایرانیان کوشیدند که نوعی رابطه، چه بسا همارزی میان شخصیتهای اسطورهای این دو چهارچوب کاملاً متفاوت برقرار سازند. پس زمان و مکان و شخصیتهای اسطورهای دو نظام اسطورهای ایرانی و سامی با هم خلط شد. مثلاً در اساطیر ایرانی پیشنمونهٔ انسان کیومرث است. در دوران اسلامی عدهای کیومرث را با آدم که نخستینِ مردمان در اساطیر سامیاست یکی دانستند.
کیومرث یا گیومرث در فارسی، گیومرت یا گیومرد در پهلوی، گَیومَرَتَن در اوستایی نام نخستین نمونه انسان در جهانشناسی اساطیری مَزدَیَسنیان و نخستین شاه در شاهنامه است.
گیومرث در زبان اوستایی از دو جز گَیو (به معنی زندگانی) و مَرَتَن (به معنی میرنده یا فناپذیر) تشکیل یافتهاست.
کیومرث در اوستا گویا در یکی از نسکهای مفقود اوستا (ی ساسانی) به نام «چهرداد» سرگذشت کیومرث به تفصیل آمده بود. خوشبختانه خلاصهٔ این نسک در کتاب پهلوی دینکرد آمدهاست. گیومرث در اوستا با صفت «نخستاندیش» آمدهاست زیرا نخستین کس است که پیام اهورامزدا را دریافت کرد.
گیومرث در متون پارسی میانه در متون پهلوی آمدهاست که هرمزد کیومرث را در گاهنبار ششم (ششمین و آخرین دورهٔ آفرینش) آفرید و این آفرینش هفتاد روز به طول انجامید. بلندای کیومرث شش نای، و درازا و پهنای او به یک اندازه بود. کیومرث به مدت سههزارسال پس از خلقت بیحرکت بود و وظایف دینی انجام نمیداد ولی به آن میاندیشید. تا اینکه اهریمن به همراهی دیوان بر جهان تاخت از آن پس کیومرث فناپذیر شد و پس از آن تازش به مدت سیسال بزیست. چون کیومرث مرد بر سمت چپ افتاد و نطفهٔ او بر زمین ریخت. ایزد نریوسنگ نگهبانی دوسوم آن و سپندارمذ نگهداری یکسوم آن را بر عهده گرفت. از نطفهٔ کیومرث بعد از چهل سال نخستین جفت مردمان به صورت دو شاخه ریواس روییدند. نام این جفت به صورتهای مختلف آمدهاست: «مشی و مشیانه»، «مشیگ و مشیانگ»، «مرد و مردانه» و .... تمام مردم از فرزندان مشیگ و مشیانگ هستند.
مهرداد بهار (پژ ص ۴۹) اظهار داشتهاست که اسطورهٔ کیومرث اسطورهای جدیدتر است و به پس از کشف فلزات بازمیگردد و در اسطورهٔ کهنتر (مربوط به اقوام هندوایرانی) جم و خواهرش نخستین زوج مردمان بشمار میآمدند.
هرچند در متون پهلوی تکیه بر نخستین انسانبودن گیومرث است ولی اشاره به پادشاهی او نیز شدهاست. برای نمونه در دینکرد به او لقب «گرشاه» به معنی شاه کوهستان داده شدهاست.
همانطور که قبلا بیان شد، نام كيومرث در كتب پهلوي گَيومرد و در اوستا، تحت نام گَيَه Gaya و در اغلب موارد گَيَه.مَرِثنَه Gaya.marethne آمده است. گَيَه در زبان اوستايي به معناي جان است و در فروردين يشت اوستا، اشاره اي به گَيه شده است كه منظور همان كيومرث است:
«… و آن ميترا، دارنده چراگاه هاي فراخ را ميستاييم، و آن كلام مقدس را، و آن آسمان را و آن آب را و آن زمين را و آن گياه را و آن گاو را و آن جان(گَيَه) را، و آن مومنان پاك را مي ستاييم.»
« فرَوَهَر كيومرث را ميستاييم، نخستين كسي كه به انديشهها و اندرزهاي اهورامزدا گوش داد، كه از او ناف سرزمين هاي آريايي به وجود آمد، نژاد سرزمينهاي آريايي. در اينجا فرَوَهَر زرتشت سپيتمه پاك و مقدس را ميستاييم. »
« نخستين كسي كه نيك انديشيد، نيك گفت، نيك عمل نمود، كسي كه نخستين ارتشتار(رزمي) بود، كسي كه نخستين كشاورز گله پروربود، كسي كه نخستين بار دانش اندوزي كرد و نخستين بار آموزاند، نخستين كسي كه دريافت چهارپايان را، راستي و گفتههاي شايسته را و فرمانبرداري از دستورات ديني و همه نيكيهاي مزدا داده پاك نژاد را، كسي كه نخستين آثرَوَ بود، نخستين بار چَخرَ را به گردش در آورد و ديوان را از مردمان باز شناخت(تميز داد)، نخستين كسي كه در جهان مادي نماز اَشِم نائيس، خواند، چنانكه ديوان باور كردند دين مزديسناي زرتشتي ضد ديو اهورايي كيش را»
در كتاب بندهش نيز مذكور است كه خداوند از آفريدگان مادي، نخست آسمان را آفريد، دوم آب را و سوم زمين را و چهارم گياه و پنجم گاو مقدس و ششم انسان مقدس يا كيومرث را در ايرانويچ در ميان جهان بر ساحل رودخانه دائيتي آفريد.
اهورامزدا پس از آنکه در شش هنگام جهان هستي را آفريد درصدد آفرينش آدم بر آمد. پس کيومرث را از گل سرشت و از روح خود در او دميد و او را اولين انسان در روي زمين قرار داد ولي براي او جنتي نيافريد اما هنگام مرگ وي از پشت او نطفهاي خارج شد که به واسطه پرتو خورشيد تصيفه و در دل خاک محفوظ ماند. پس از چهل سال از آن نطفه گياهي در ماه مهر و روز مهر که هنگام جشن مهرگان است از زمين روييد، پس از رشد و نمود از شکل نباتي بهصورت دو انسان تبديل يافتند که در قامت و چهره شبيه يکديگر بودند. اين دو انسان که يکي نر بود و ديگري ماده، به ترتيب نام مشيا و مشيانه به خود گرفتند.
مشياد مشيانه به رشد کامل رسيدند و پس از پنجاه سال با يکديگر ازدواج کردند و پس از گذشت نه ماه از مشيانه يک جفت انسان نر و ماده به وجود آمد که از اين جفت نيز بعدها هفت جفت پسر و دختر متولد شدند که يکي از آن هفت زوج سيامک و زنش موسوم به نساک بودند، از سيامک و نساک يک جفت فرزند نر و ماده متولد شدند که نر موسوم به فرواک و ماده موسوم به فرآواکين بود. از فرواک و فراواکين پانزده جفت دوقلوي نر و ماده بهوجود آمدند که همه نژادهاي گوناگون هفت کشور از پشت آنهاست، يکي از آن پانزده جفت، هوشنگ و همسرش کوزک بودند که ايرانيان (آرياييها) از پشت آنها هستند.
در بندهش در مبحث درباره چگونگي مردمان مذكور است كه ده گونه مردم از پيوند فرواك، فرزند سيامك، فرزند مشي اند. از آنجا كه ده گونه مردم از بن ياد كرده شده و پانزده گونه از فرواك بود، روي هم بيست و پنج گونه از تخم كيومرث بودند، چون زميني، آبي، برگوش، برچشم، يك پا و آن نيز كه مانند شبكور پر دارد و بيشهاي دنبدار كه مانند گوسپندان موي بر تن دارد كه خرس گويند و كپي (ميمون) و آب زَوَنگل كه بالايش شش برابر ميانه بالايان است و بدستي كه بالايش يك ششم ميانه بالايان است، روميان و تركان و چينيان و دائيان و تازيان و سنديان كه هندواناند و ايرانيان و نيز آنان كه بدان شش كشور ديگر اند.
سوء قصد به جان كيومرث
در بندهش آمده است:
«اهريمن كه قصد نابودي آفرينشهاي مزدا را داشت به آفريدههاي او، حملهور شد، اما خداوند پيش از هجوم اهريمن به آفرينش و پيش از آمدن به كيومرث، خواب را بر كيومرث فراز برد و چون كيومرث از خواب فراز شد، جهان را چون شب تاريك ديد.»
در روايات ايراني (بندهش)، عمر جهان بر اساس بروج دوازده گانه، دوازده هزار سال تعيين شده است كه به چهار دوره سه هزار ساله بخش شده است.
در اساطير ايراني، در عصر اول و دوم، تقواي كامل در بين مردمان حكمفرما بود و جهان به دور از گناه و زشتي ها بود. در كتاب دينكرت مذكور است كه در سه هزار سال اول و دوم، جهان در حالت مينوي (غير محسوس)، روحاني و بدون گناه بود.
از مجموع منابع بررسي شده و مذكور در روايات ايراني، ميتوان چنين نتيجه گرفت كه گيه Gayaيا جان نخستين كه جان ميرا يا گيه مرتنه نيز گفته شده و در روايات ملي ايراني كيومرث ناميده شده نخستين مخلوق يا پيش نمونه انسان است كه به موجب اساطير ايراني در ايرانويچ در ميان جهان خلق شد.
منابع
1- بهار، مهرداد. پژوهشی در اساطیر ایران، چاپ پنجم، انتشارات آگاه – تهران، 1384
2- دوستخواه، جلیل. اوستا: کهنترین سرودهای ایرانیان، جلد دوم،، چاپ هشتم، انتشارات مروارید، ۱۳۸۲
3- صفا، ذبیحالله. حماسهسرایی در ایران، انتشارات اميركبير، 1387
نظرات شما عزیزان: